آبی مایل به صورتی|مستند در قاب، مستند بر صحنه
تاریخ انتشار: ۱ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۱۴۴۱۷۲
ساناز بیان با کارگردانی – به معنای دقیق کلمه تئاتریش – موفق میشود بازیگرانش را در نقشهای ویژه خود تثبیت کند و با دادن میدان آزادی دید به مخاطب، او را در ادراک و دریافت مفاهیم مدنظر مختار کند. ۰۱ تير ۱۳۹۸ - ۰۹:۵۵ فرهنگی سینما و تئاتر نظرات - اخبار فرهنگی -
خبرگزاری تسنیم - احسان زیورعالم
ساناز بیان و نمایشهایش تا به امروز مسیری را طی کردهاند تا به بخش مهمی از تئاتر مستند ایران بدل شوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این مهم میتواند بهانهای باشد برای ارزیابی تئاتر مستند و نسبتهایش. برای دریافتن آنکه در شیوه کار ساناز بیان، ما به عنوان مخاطبان مستند چه نشانهها و محتوایی دریافت میکنیم و قرار است به چه ادراکی دست یابیم. آنچه ساناز بیان در «آبی مایل به صورتی» بر صحنه اجرا میکند و در نهایت اینکه از خودمان بپرسیم این اثر میتواند در حوزه مستندنگاری منجر به رویدادهای هنری تأثرانگیزی شود؟
بیان برای به تصویر کشیدن وضعیت جامعه ترنسکشوال یا افراد درگیر با اختلال هویت جنسی، به سراغ داستانپردازی میرود. او روایتی تو در تو از زندگی چند زن و مرد را نقل میکند که احساس و وجودشان میگوید آبی یا صورتی بودنشان دروغین است و اکنون نیاز است جای رنگهای زندگی خود را عوض کنند؛ اما در این بزنگاه زندگی، موانع بسیار است. پس بیان همه چیز را در قالب مونولوگهای روایتگر، همانند دردودلهای دوستانه نشان میدهد. بازیگران، هر یک در نقش یک درگیران تراجنسیتی داستان، کشف وجوه متناقض خود را روایت میکنند و از آن میگویند که چگونه در طول زندگی بابت این تشتت در هویت جنسی دچار آسیب شدهاند.
فرض کنید این مهم در قاب تلویزیون یا در مدیوم سینما دنبال میشد. کارگردان در وهله نخست به سراغ چه چیز میرفت؟ از کدامین ابزار خود برای نشان دادن اهداف خود بهره میبرد؟ چه مواد خامی برای ساخت اثر هنری خود برمیگزید؟
با توجه به آثار موجود سینمای مستند میتوان گفت نگاه دوربین کارگردان به سوی برخی شخصیتهای حقیقی درگیر با این اختلال جنسی ثابت میشود. در نهایت چشم مخاطب تنها میتواند به آنچه در میان چهار سوی قاب تیره نهاده شده است، خیره شود. او نمیتواند دنیای بیرون از قاب را تماشا کند. او اسیر دست دوربین است و تنها انگیزهاش برای تماشا، شنیدن آن چیزی است که واقعیت نامیده میشود.
در مقابل نمایش ساناز بیان با نوعی آزادی همراه است. مخاطب در برابر پهنه وسیعی از تصویر مواجه است. او بازیگران را بر پلکانی بلند و وسیع قرار میدهد. آنان از سطحی به سطح دیگر میروند. قابهای متفاوتی را خلق میکنند که در خارج هر قاب، داستانی دیگر شکل میگیرد. هنوز کلام بازیگری تمام نشده، روایت بازیگری دیگر آغاز میشود. پس نگاه مخاطب با نوعی آزادی همراه میشود. او میتواند جهانی تو در تو، با هر روایت به نظاره بنشیند و در این حالت دست به انتخاب زند. او داستانها را برمیگزیند. هر داستان نیز به نوعی استقلال روایی دارد. پس مخاطب میتواند شخصیتی را از میان شخصیتها گلچین کند.
اما هنوز نمایش ساناز بیان در مسئله مهمتری با مدیوم سینما تفاوت دارد و آن هم استفاده از بازیگران حقیقی است. امیر میری، بازیگر نمایش «آبی مایل به صورتی»، در نمایش «شلتر» از بازیگران حقیقی استفاده کرد و موفق شد تصویری تأثربرانگیز از شخصیت مادر و دختر حقیقی ارائه دهد. حال فرض کنیم در نمایش ساناز بیان بازیگران شخصیتهای حقیقی بودند. نتیجه کار چه میشد؟
به نظر با پدیدهای نو روبهرو میشدیم. مخاطب با آگاهی از موضوع حقیقت روی صحنه، حال با انسانهایی روبهرو میشد که تا دقایقی پیش از آن روی برگردان بود. مخاطب در برابر بازیگران چنین کرنشی ندارد. او میداند بازیگران نمایش اختلال هویت جنسی ندارد؛ اما به محض دانستن موضوع نگرشش عوض میشود. او به سراغ دادههای پیشینی خود میرود و ممکن است نسبت به بازیگران گارد بگیرد.
به سراغ فیلم برویم. اگر در فیلم به جای شخصیتهای حقیقی، از بازیگران حرفهای استفاده کنیم نتیجه چه میشود؟ نمونههای بسیاری از این گونه مستندات در تلویزیون رایج است. بازیگران داستانی تاریخی در بستر اجراگری میآفرینند و مخاطب مدام با خود میگوید این یک قصه است و آن مرد که سیب به سرش خورد، نیوتون نیست. پس او با دادههای پسینی خود شروع به قضاوت میکند و بار محتوایی فیلم را به یک داستان تقلیل میدهد.
به نمایش بازگردیم. به بازیگران و آنچه بر پلکان عظیم نمایش «آبی مایل به صورتی» میآفرینند. آیا ما با ادراکی همانند مستندهای داستانی روبهروییم؟ بدونشک پاسخ خیر است. ساناز بیان با کارگردانی – به معنای دقیق کلمه تئاتریش – موفق میشود بازیگرانش را در نقشهای ویژه خود تثبیت کند و با دادن میدان آزادی دید به مخاطب، او را در ادراک و دریافت مفاهیم مدنظر مختار کند. پس او با انگیزهای متفاوت با مورد سینمایی و تلویزیونی به اثر نگاه میکند، غشای ضخیم میان او و قهرمانان نمایش نازک میشود و مخاطب با سری مملو از اندیشههای زنده سالن را ترک میکند. این یک تئاتر است، یک اثر زنده.
اما نمایش یک پاشنه آشیل دارد: مونولوگ. سبک مونولوگنویسی ساناز بیان، سبکی است مرسوم در ایران. قرار نیست داستان خطی و سرراست روایت شود. بیشتر شبیه پاشیدن چند ادویه به یک غذای نیمه پخته است. کمی نمک برای خندیدن و کمی فلفل برای گریستن. هر دو در کنار هم رخ میدهد. در میانه خاطرهای، خاطرهای دیگر عیان میشود. همین مسأله باز میشود کمی از تعریف تئاتر مستند کلاسیک فاصله بگیریم؛ چرا که روایت در هم، گریزی است برای دراماتیزهسازی داستانی و در نهایت رسیدن به نوعی تحریک احساس مخاطب. حتی میتوان از عبارت سانتیمانتال هم بهره برد. راهی برای یافتن مسیر همدلی مخاطب که در کنار چند لبخند اشکی هم بریزد.
از این منظر نمایش از مستند بودن دور میشود و به یک اثر تعلیمی بدل میشود. چیزی شبیه مثنوی معنوی مولانا و عجیب هم نیست که ساختار روایی نزدیکی دارند. در مثنوی نیز در دل حکایتی، جکایت تازه گشوده میشود و برای درک ماجرا نیاز به رفت و آمد در میان واژگان است؛ اما در تئاتر فرصت بازگشت نیست و در این هزارتو ممکن است خط داستانی گم شود.
انتهای پیام/
R1369/P/S4,34/CT4 واژه های کاربردی مرتبط پردیس تئاتر پالیز تئاترمنبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۱۴۴۱۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«گالیله» بیش از ۱ میلیارد تومان فروخت
به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، آمار فروش و تعداد تماشاگران نمایشهای مجموعه تئاترشهر، تالار هنر و همچنین تماشاخانه سنگلج تا پایان روز پنجشنبه ۱۳ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ اعلام شد.
نمایش «گالیله» به کارگردانی شهابالدین حسینپور که از ۲۹ فروردین در تالار اصلی با ظرفیت ۵۷۹ مخاطب و قیمت بلیت ۳۰۰ هزار تومان اجرای خود را آغاز کرده است، با مجموع ۱۳ اجرا و میزبانی از ۵ هزار و ۳۱۷ مخاطب (با احتساب بلیت تمامبها، نیمبها، تخفیفدار و مهمان) توانست به فروشی معادل ۱ میلیارد و ۲۳۸ هزار تومان دست پیدا کند.
نمایش «روال عادی» به کارگردانی کیارش رُست که اجرای خود را از ۳۰ فروردین در تالار چهارسو، با ظرفیت۱۳۲ نفر و قیمت بلیت ۱۸۰ هزار تومان آغاز کرده است، با مجموع ۱۳ اجرا و میزبانی از ۸۴۱ مخاطب توانست به فروشی معادل ۱۱۵ میلیون و ۹۷۴ هزار تومان برسد.
نمایش «توقف اتانازی» به کارگردانی محمدرضا عطایی فر که اجرای خود را از ۲۳ فروردین در تالار چهارسو با ظرفیت۱۳۲ نفر و قیمت بلیت ۱۸۰ هزار تومان آغاز کرده است، با مجموع ۱۹ اجرا و میزبانی از ۱ هزار و ۳۵۲ مخاطب، توانست به فروشی معادل ۱۸۳ میلیون و ۹۶۰ هزار تومان دست پیدا کند.
نمایش «آن بُرد» به کارگردانی مهدی زندیه و آیدین تمبرچی نیز که اجرای خود را از ۲۳ فروردین در تالار قشقایی با ظرفیت ۹۶ نفر و قیمت بلیت ۱۷۰ هزار تومان آغاز کرده است، با ۲۱ اجرا و میزبانی از ۱ هزار و ۸۰۵ مخاطب، فروشی معادل ۲۷۳ میلیون ۵۸۱ هزار تومان داشته است.
نمایش «پس از» به کارگردانی مرتضی کوهی نیز که اجرای خود را از ۲۳ فروردین در تالار قشقایی، با ظرفیت ۹۶ نفر و قیمت بلیت ۱۴۰ هزار تومان آغاز کرده است، با ۱۹ اجرا و میزبانی از ۱ هزار و ۶۴۲ مخاطب به فروشی معادل ۱۹۱ میلیون و ۶۶۰ هزار تومان دست پیدا کند.
نمایش «آبی گونه» به کارگردانی کاوه مهدوی که از ۲۳ فروردین در تالار سایه با ظرفیت ۷۲ نفر و قیمت بلیت ۱۵۰ هزار تومان اجرای خود را آغاز کرده است، با مجموع ۱۹ اجرا و میزبانی از ۶۶۴ مخاطب به فروشی معادل ۶۸ میلیون و ۶۵۵ هزار تومان دست پیدا کند.
نمایش «کان لم یکن» به کارگردانی سید علی موسویان که از ۲۶ فروردین در تالار سایه با ظرفیت صندلی ۷۲ نفر و قیمت بلیت ۱۵۰ هزارتومان روی صحنه رفته است، با ۱۷ اجرا، ۴۶۷ مخاطب جذب کرده و به فروشی معادل ۴۴ میلیون و ۴ هزار تومان دست یافته است.
نمایش «نظام ابن عربی» به کارگردانی یاسمین عباسی که از ۲ اردیبهشتماه در کارگاه نمایش با ظرفیت صندلی ۲۶ نفر و قیمت بلیت ۱۰۰ هزارتومان به صحنه رفته است، با ۱۱ اجرا میزبان ۲۲۲ مخاطب بوده و به فروش ۱۷ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان دست پیدا کرده است.
در تماشاخانه سنگلج، نمایش «سلطان عمرا بمیرد» به کارگردانی محمدجواد کبودرآهنگی که از ۴ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ به صحنه رفته است؛ نهمین اجرای خود را پشت سر گذاشت و در مجموع، میزبان ۴۳۱ تماشاگر بوده است. این نمایش با احتساب بلیتهای تمام بها، نیم بها، میهمان و تخفیف دار با بلیت ۱۰۰ هزار تومانی و ظرفیت سالن ۲۳۶ نفری، مبلغ ۷ میلیون و ۷۹۰ هزار تومان فروخته است.
همچنین نمایش «جادوی شهرزاد» به کارگردانی احمد دهقان نیز که اجرای خود را از ۹ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ آغاز کرده است؛ با ۴ اجرا توانسته است ۲۰۴ تماشاگر را به تماشاخانه سنگلج جلب کند. این نمایش با احتساب بلیتهای تمام بها، نیم بها، میهمان و تخفیف دار با بلیت ۸۰ هزار تومانی و ظرفیت سالن ۲۳۶ نفری، توانسته مبلغ ۷ میلیون و ۲۱۶ هزار تومان بفروشد.
در تالار هنر، نمایش «انگشتر اسرارآمیز» به کارگردانی میثم یوسفی که از ۲ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ در سالنی با ظرفیت ۲۴۴ نفری به صحنه رفته است؛ با ۱۱ اجرا و قیمت بلیت ۱۰۰ هزار تومان، توانست ۱ هزار و ۱۰۰ تماشاگر را جلب کند و به فروش ۷۱ میلیون و ۱۸۱ هزار تومان دست پیدا کند.
همچنین نمایش «آکادمی پرندگان» به کارگردانی حسین مزینانی که از ۲۲ فروردینماه ۱۴۰۳ در تالار هنر با ظرفیت ۲۴۴ نفری به صحنه رفته است؛ با ۲۱ اجرا و قیمت بلیت ۱۰۰ هزار تومان، توانسته ۱ هزار و ۱۳۲ تماشاگر را جلب کند و به فروش ۷۸ میلیون و ۴۶۸ هزار تومان دست پیدا کند.
نمایشنامه «پینوکیو» به کارگردانی داود زارع که ۷، ۱۳ و ۱۴ اردیبهشتماه در تالار هنر با ظرفیت ۲۴۴ نفری خوانده شد، با ۳ اجرا و قیمت بلیت ۸۰ هزارتومان، توانست ۶۷۵ تماشاگر را به سالن جلب کند و به فروش ۵۵ میلیون و ۸۸ هزار تومانی برسد.
انتهای پیام/